مدح و شهادت امام هادی ( علی النقی ) علیهالسلام
مـرغ دلـم پـر زد بـه بـام سـامـرایـت سر مینهد بر تربت صحن و سرایت ای قـبـلـۀ امـیـد، اشـکـم شد وضـویـم دارم نـمـاز عـشـق در پـائـیـن پـایـت در خـلـوت روحـانیام، صد بار گـفتم ای باعث هـسـتی، همه هـستی فدایت هرگـاه رو کـردی به محـراب عبادت گـوش فـلک پُر شد، ز بانگ ربّـنایت گر هر فـراز جامعه صد جـلـوه دارد شد این دعا یک جلوه از، قدر و بهایت دشـمـن به خـامـوشی تو کـوشـیـد اما پیچـیـد در هفـت آسمان بانگ رسایت هنگـام بـیـمـاری دلت تا کـربـلا رفت تا زیـر آن قـبـه، کـنـد شیـعـه دعـایت بـرهـم زدی بـزم شـراب ظـالـمان را وقتی به شعری، در ترنّم شد صدایت افـسـوس از زهـر ستـم آتـش گـرفـتی شد آب مثل شمع غـم، سر تا به پایت با عسکری پیداست داغ تو چه کرده است وقـتی گـریـبان را دریـده در عـزایت بگـذار تا جان «وفایی» سوزد از غم در وسـعـتی از غـربت درد آشـنـایت |